کد مطلب:183024 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:285

دستگیری از نیازمندان
اسلام برای رفع مشكلات اجتماع و نیاز نیازمندان، اهمیت ویژه ای قائل است و برای برطرف كردن این مُعضل و حل مشكل فقر، برنامه دارد. در هر جامعه ای، طبقه ای از مردم هستند كه قادر نیستند نیازهای مادی خود را برطرف نمایند، اسلام برای رفع نیاز این گروه به صورت جدی مردم را به انفاق دعوت كرده است.

حضرت سجاد ـ علیه السلام ـ در این مورد هم الگوی كاملی برای همه بودند:

«عن ابن اسحاق: قال: كان بالمدینة كذا و كذا اهل بیت یأتیهم رزقهم و ما یحتاجون الیه، لا یدرون من أین یأتیهم، فلمّا مات علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ فقدوا ذلك.»

«ابن اسحاق می گوید: در مدینه خانواده هایی بودند كه احتیاجات آنها برطرف می شد و آنها نمی دانستند كه این مساعدتها از كجاست و وقتی كه حضرت علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ به شهادت رسید، فهمیدند كه از جانب آن حضرت بوده است.» [1] .

آن حضرت در حالی كه متكفل چنین اموری بود، اما بسیاری از آنها را در خفا و بدون اینكه معلوم شود انجام می دادند:

«عن ابی حمزة الثمالی: انّ علی بن الحسین كان یحمل الخبز باللیل علی ظهره یتّبع به المساكین فی الظلمة و یقول انّ الصدقة فی سواد اللیل یُطفی ءُ غضب الرّب.» [2] .

«ابوحمزه ثمالی نقل می كند كه امام سجاد ـ علیه السلام ـ در هنگام شب بر پُشت خود نان حمل می كرد تا در تاریكی آن را به نیازمندان برساند و می فرمود: صدقه دادن در تاریكی شب، آتش غضب الهی را خاموش می كند.»

«و قال اهل المدینه: ما فقدنا صدقة السرّ حتی فقدنا علی بن الحسین.» [3] .

«اهل مدینه می گفتند: ما وقتی صدقه های پنهانی را از دست دادیم كه علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ از دنیا رفت.»

آن حضرت، دستگیری از نیازمندان را یكی از وظایف بایسته خود تلقّی می كرد و همان طور كه گذشت، شخصاً این امر را به عهده می گرفت و صدقه و دستگیری پنهانی را موجب تقرب بیشتر به خداوند و رشد و كمال معنوی می دانست.

امام سجاد ـ علیه السلام ـ در آن شرایط حاكم بر شام و در حال اسارت در كاخ یزید، جنگ حضرت امیر ـ علیه السلام ـ با معاویه را، جنگ با قاسطین شمرده، به این عملكرد افتخار می كند.

آن حضرت بر محمد بن اسامة بن زید كه مریض بود، وارد شد و او را در حال گریه دید، فرمود: چرا گریه می كنی؟ گفت: قرضی بر ذمّه دارم. حضرت سؤال كرد: چقدر است؟ گفت: پانزده هزار دینار. حضرت فرمود: «دیْن تو به عهده من، من پرداخت می كنم.» [4] .

این بزرگواران وقتی عمل خیری را اراده می كردند، به كمیّت آن، نظر نداشتند و فقط به انجامش می اندیشیدند.


[1] بحارالانوار، ج 46، همان، ص 56؛ ارشاد، همان، ص 501.

[2] سير اعلام النبلاء، ذهبي، مؤسسه الرساله، ج 4، ص 393.

[3] كشف الغمه، ص 101؛ حلية الاولياء، ص 136.

[4] حلية الاولياء، همان، ص 141.